اخبار

عیادت و دلجویی جمعی از دانشگاهیان از مادر شهید ابوالحسن یاری

عیادت و دلجویی جمعی از دانشگاهیان از مادر شهید ابوالحسن یاری
در ادامه دیدارهای دانشگاهیان با خانواده‌ معظم شهدا، به همت معاونت فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه و با همکاری دفتر نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه، سازمان بسیج جامعه پزشکی استان و اداره حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان کرمانشاه ، دانشگاهیان از مادر شهید ابوالحسن یاری در منزلشان عیادت و دلجویی کردند.

 در دیدار صمیمی که در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۰ و با حضور حجت‌الاسلام محبی مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه، دکتر محمدرضا غلامی معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، دکتر رضا منصوری رئیس سازمان بسیج جامعه پزشکی استان، دکتر پرستو عباسپور مشاور رئیس دانشگاه در امور بانوان، سعید کریمی خو مدیر امور دانشجویی، بهمن الماسی مدیر فرهنگی، زهرا باقری مدیر اسناد و مدارک دفاع مقدس، دکتر تقدسی و دکتر جلیلی از اساتید هیئت علمی دانشگاه، دکتر افسون سلطانی مدیر روابط عمومی معاونت فرهنگی و دانشجویی و جمعی از مسئولین و دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، از مادرشهید ابوالحسن یاری در منزلشان عیادت و دلجویی شد.

بی تردید ارائه و معرفی زندگی، منش و سیره‌ی شهدای دفاع مقدس می‌تواند آحاد جامعه به ویژه نسل جوان دانشجوی تشنه حققیقت را با زوایای مختلف حماسه‌های بزرگ ملت ایران در طول دوران انقلاب اسلامی آشنا سازد. به همین منظور، در ادامه‌ی تکریم دانشگاهیان از خانواده معظم شهدا، این هفته نیز، از مادر شهید ابوالحسن یاری در منزلشان عیادت و دلجویی شد. و مادر یاری به بیان خاطراتی از سال‌های دفاع مقدس و رشادت‌های پسر شهیدش پرداخت.

به گفته مادریاری، ابوالحسن در سال ۱۳۳۴ متولد شد. او از همان دوران کودکی اهل نماز و عبادت بود و چون به دوران تحصیل دبیرستان وارد شد؛ با شروع نهضت اسلامی فعالیت‌هایش را شدت بخشید و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و برای حفاظت از شهر ، تعدادی از جوانان پرشور انقلابی را سازماندهی کرد.

این شهید بزرگوار فرمانده گروه سلمان بوده که این گروه در اوایل انقلاب برای حفظ شهر از شر ضد انقلاب توسط شهید ابوالحسن یاری شکل گرفته و از اقدامات مهم این گروه می توان به حفاظت از شهر کرمانشاه از شر ضد انقلاب و گروهک های مهاجم از سمت کردستان ، پاکسازی شهر کامیاران از گروهک ها بدون خونریزی و .... نام برد. او در ۲۴ آبان سال ۵۹ در جبهه جنگ محور سرپل ذهاب در سن ۲۵ سالگی به شهادت رسید و در جلوگیری از سقوط این شهر نقش بسزایی داشت.

او فرمانده‌ای بود که نه تنها در شجاعت و شهامتش در میدان نبرد زبان زد بود ، بلکه اخلاق و معنویت گرایی و افتادگی اش او را محبوب قلوب دوستان و همرزمانش کرده بود.

 "بتول افسری"  ملقب به مادریاری، مادر این شهید عزیز، در این دیدار به ویژگی‌های بارز شخصیتی فرزندش در دستگیری و کمک به مردم مستمند اشاره کرد و گفت: پس از شهادتش متوجه شدیم تعداد زیادی از  خانواده‌های فقیر تحت حمایتش بودند.

وی گفت: شهید یاری یک مغازه در پاساژ طلوع کرمانشاه داشت و همه‌ی درآمدش را در راه کمک به انقلاب و کمک به مردم خرج می‌کرد. در دوران انقلاب، اعلامیه و رساله‌های حضرت امام خمینی(ره) را جاسازی و بین انقلابیون توزیع می‌کرد.

 مادر یاری، در این دیدار به ویژگی رعایت حلال و حرام دین توسط پسر شهیدش اشاره کرد و گفت: یک روز که شهید از ماموریت به خانه برگشت، پسر دیگرم به نام  مهدی خواست کفش‌هایش را واکس بزند، قوطی واکس داشتیم اما فرچه را از توی کوله پشتی‌اش برداشته بود، وقتی شهید آمد و فرچه را دید با عصبانیت به او گفت، از واکس توی کوله پشتی که مال بیت المال است استفاده کردی؟ وقتی مهدی به او گفت نه فقط فرچه را برداشتم آن زمان ابوالحسن خیالش راحت شد و من خنده را بر لبش دیدم.

«این مادر سختی کشیده» در ادامه گفت: شهید ابوالحسن مغازه‌اش را فروخت و همه پولش را در راه کمک به انقلاب و مردم مستعضف هزینه کرد و پس از پیروزی انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی شهید شد در واقع در راه اسلام و انقلاب هم جان و هم مالش را فدا کرد.

گفتنی است، به منظور بزرگداشت این شهید والا مقام، در استان کرمانشاه، دبیرستان شهید ابوالحسن یاری در شهرک الهیه کرمانشاه و پادگان شهید ابوالحسن یاری سپاه پاسداران ناحیه کرمانشاه در تنگ کنشت به نام ایشان نامگذاری شده است.

بخشی از وصیت نامه این شهید همام را در زیر می‌خوانیم:

 

وصیت نامه
بنام ا... رب مستضعفین
سلام به پدرم و به مادرم و برادرم و خواهرم
الان که این وصیتنامه را می نویسم در سنگر هستم و وقتی این وصیتنامه بدست شما می رسد من شهید شده ام از خانوادۀ خود تقاضا دارم که برای من گریه و زاری نکنند و تسکّین دهنده اقوام و آشنایان باشید تا دشمن بداند که ناآگاهانه قدم برنداشته ام و دوست بداند که جان ناقابل خود را فدای اسلام و امامم کردم و امیدوارم که وارثان خون شهدا به هدف آنها ارج گذاشته و پیرو راه آنها باشید  از پول من ،  برای چند نفر از پاسداران وسائل ازدواج جزئی مهیا شود اگر چیزی ماند متعلق به خانواده ام می باشد که از آن یک کتابخانه عمومی (کتاب) خریداری شود و به یکی از کتابخانه های فقیرنشین هدیه شود .
اگرمی توانی بکش که جهاد است واگر نمی توانی بمیر که شهادت است.
والسلام
ابوالحسن یاری
دیدار به قیامت

۲۳ آذر ۱۴۰۰ ۱۰:۱۱
https://www.mefda.ir/news/260064/%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D9%88-%D8%AF%D9%84%D8%AC%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%AC%D9%85%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85-%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%87 |

نظرات بینندگان

نام را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید